1389/08/24

عروسک پشت پرده يکي از شاهکارهاي هدايت است که فيلم ساحره به کارگرداني
داوود ميرباقري و بازي خيره کننده ويشکا آسايش در سال 1376 از روي اين
داستان ساخته شده است . هم در فيلم و هم داستان هدايت شخصيت اصلي يک مرد
است که شخصيتي دوگانه دارد و در همه زندگي اش تنها زناني که وجود داشته
اند مادرش و يک عروسک زيبا بوده .

قصه عروسك پشت پرده هم مثل اكثر داستانهاي هدايت داراي شخصيتهاي عادي و
معمولي است ، داستان روان و ساده كه به روايت يك قصه مي پردازد و همانند
بيشتر داستانها به مرگ يكي از شخصيتها منجر ميشود . آن هم در موقعي كه
اصلاً انتظارش رو نداريم.همين تم داستاني را در داوود قوزي و آبجي خانم و
… هم مي بينيم .
ولي بر خلاف ظاهر ساده و داستان بنظر پيش پا افتاده
عشقي عروسك پشت پرده حرفهاي زيادي در دل قصه نهفته است . قصه بيشتر قصه ي
آدمهايي است كه « آنچه خود دارند از بيگانه طلب مي كنند »

 کليات

مهرداد از آن پسرهاي چشم و گوش بسته بود كه در ايران ميان خانواد ه اش
ضرب المثل شده بود و هنوز هم اسم زن را كه مي شنيد از پيشاني تا لاله هاي
گوشش سرخ ميشد . شاگردان فرانسوي او را مسخره ميكردند و زماني كه از زن ،
از رقص ، از تفريح ، از ورزش ، از عشقبازي خودشان نقل ميكردند، مهرداد
هميشه از لحاظ احترام حرفهاي آنها را تصديق ميكرد ، بدون اينكه بتواند از
وقا يع زندگي خودش بسرگذشتهاي عاشقانه آنها چيزي بيفزايد ، چون او بچه ننه
، ترسو ، غمناك و افسرده بار آمده بود ، تاكنون با زن نامحرم حرف نزده بود
و پدر و مادرش تا توانسته بودند مغز او را از پند و نصايح هزار سال پيش
انباشته بودند . و بعد هم براي اينكه پسرشان از راه درنرود ، دخترعمويش
درخشنده را براي او نامزد كرده بودند و شيرينيش را خورده بودند – و اين را
آخرين مرحله فداكاري و منت بزرگي ميدانستند كه بسر پسرشان گذاشته بودند و
بقول خودشان يك پسر عفيف و چشم و دل پاك و مجسمه اخلاق پرورانيده بودند كه
بدرد دوهزار سال پيش ميخورد .


خوندن اين داستان رو به همه توصيه ميکنم .