|
تعداد بازدید:
778 |
امتیاز بحث:
4 |
|
|
نقد بوف كور |
1389/08/06
|
|
بوف کور
هدايت را به طور کلي مي توان(از ديدگاه نقد راوانکاوانه) به سه قسمت تقسيم کرد:قسمت
اول کتاب همان ضمير ناخوداگاه ،قسمت دوم برزخي بين ضمير خوداگاه و ناخود اگاه و
قسمت سوم را را وجدان اگاه روايت مي کند. ناخوداگاه از مفاهيم اصلي و مهم ديدگاه
فرويد محسوب مي شود.برخلاف ديدگاه مدرنيستي که مي خواهد رفتارهاي انسان را در مدل
هاي اومانيستي خود عقلاني و اگاهانه نشان
دهد؛فرويد معتقد است رفتارهاي انساني نشات گرفته از ناخوداگاه انسان و ناخوداگاه
چيزي جز عقده هاي رواني و فروخورده انساني نيست. در بخش سوم بوف کور زن از حالت
اثيري به لکاته تبديل مي شود.عده اي از
منتقدان اين مسئله را ناشي شده از عقده اديپي راوي مي دانند زيرا معتقدند روايتگري
که اين چنين تصاوير دو گانه اي از زن دارد از يک طرف همبستري با مادر خود را حرام
مي شمارد و از طرف ديگر زني که با پدر همبستر شده است. در باره عقده اديپي بايد گفت
فرويد معتقد است (نسبت به افسانه اديپ پسري که با مادرش همبستر مي شود و به همين
دليل پدر را مي کشد) پسرها در دوران جنسي خود پدر را در مورد رابطه خود با مادر
مزاحم مي انگارند ومي خواهند با مادر رابطه جسماني برقرار کند و پدر را دور بزند.
تناسب ديگري بخشهاي اول و سوم بوف کور دارند اين است که در هر بخش شخصيت اصلي وجود
دارند در بخش اول راوي به همراه زن اثيري و پير مرد نعش کش و در بخش سوم راوي زن لکاته
و پير مرد قصاب.اصولا در کتاب
شخصيتهاي ديگري وجود ندارند و اگر هم وجود دارند جنبه هاي ديگري از همين سه
شخصيت اصليند.
تصويري که
مرتبا در داستان تکرار مي شود منظره اي است که هم روي جلد قلمدان و هم روي
گلدان راغه ديده مي شود. اين تصويرعبارتست است از پير مردي قوز کرده که دور سرش
شالمه بسته و روبروي او دختري با لباس سياه بلند که خم شده و به او گل تعارف ميکند.
در اينجا باز هم ان سه شخصيت وجود دارند .بدين معني که به جز راوي يک مرد(جانشي پدر) و يک زن(جانشين مادر )وجود
دارند.دختر سياه پوش که گل را تعارف پيرمرد مي کند در حقيقت معصوميت خود را به او
پيش کش مي کند اين مسئله ايست که هميشه راوي را در طول داستان ازار مي دهد چون مادر
او کسي بوده است که خودش را تقديم به پدرش کرده است در نتيجه راوي به موجودي تبديل
مي شود که نمي تواند با زن ديگري رابطه
سالمي برقرار کند و هميشه در گوشه تنهايي و عزلت به سر ميگذراند چون بينشان يک جوب
اب وجود داشته و« چندين بار خواستم بروم از روزنه ديوار نگاه بکنم ولي از صداي خنده
پيرمرد مي ترسيدم1»بنابراين چون امکان يک ارتباط جنسي سالم از راوي بوف کور
سلب مي شود ممکن است تنها بتواند با جسد
بي جان او عشق بورزد«تا زنده بود،تا زماني که چشمهايش از زندگي سرشار بود،فقط
يادگار چشمش مرا شکنجه ميداد،ولي حالا بي حس و حرکت ،سرد و با چشمهاي بسته شده
امده،خودش را تسليم من کرد. با چشمهاي بسته....»
پس از مرگ
دختر ،راوي کارد دسته استخواني را در دست مي گيرد و بدن دختر را قطعه قطعه مي کند.
با نابود کردن بدن دختر امکان ارتباط جسماني با بدن زن مرده از بين مي رود.بنابراين
بدن قطعه قطعه شده دختر را در چمداني مي
گذارد. در کالسکه نعش کش سنگيني بدن را روي
|
|
|
|
|
|
نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
|
|
|
محسن بهاري
(1389/09/11 17:55:25) |
از جهت شهرت جهاني، بوف کور اگر نه اولين اثر، شايد از اولين اثرهاي ادبي معاصر ايراني است که از فارسي به زبان هاي خارجي ترجمه شده و در محيط خود نظرگير بوده است. از جمله در سال 1953 در فرانسه نشر يافته ودر سال 1951 در آلمان دموکراتيک منتشر شد . در آن زمان افراد زيادي در كشور اين كتاب را درك نكردند و حقيقتا اين كتاب در آن زمان گمنام ماند .
|
|
|
|
|
نوشابه ايرانپرست
(1389/09/11 17:39:38) |
از نخستين کساني که کتابي در باره آثار هدايت نوشت)، نگاشت اين كتاب فرآورده مستقل ذوق شخصي اوست. ره آورد شيفتگي و ابتکار او، ارجگزاري عميق او به لايه هاي پاييني جامعه، همدردي او با بينوايان که اکثريت جامعه را تشکيل مي دهند، عشق آتشين او به ايران، به زبان و فرهنگ باستاني کشور، شيدايي و والگي او و مفتوني او به زيبايي و ساده نويسي و انزجار اوست از هر چه پوسيدگي و فرسودگي و برجاماندگي
|
|
|
|
|
محمد .
(1389/08/24 22:59:20) |
واقعا عالي بود... |
|
|
|
|
نوشابه ايرانپرست
(1389/08/20 16:48:59) |
اين نقد استادانه از آقاي مجتبا دهقان بود .
- آندره برتون که مؤسس حرکت سورئاليستي
در فرانسه بود، وقتي ترجمه فرانسه بوف کور را خواند، گفت که کتاب هدايت جزو بيست
کتاب شاهکار قرن بيستم است . ويكي پديا
|
|
|
|
|
وحيد فارغی
(1389/08/18 3:51:32) |
نقد تامل برانگيز و جالبي بود . کامل خوندم اما منم موافقم . وقتي يک نقد رو منتشر ميکنيد اسم نقاد و منبع رو حتماً ذکر کنيد . خيلي مهمه . خواننده بايد بدونه نقد کي رو ميخونه . سپاس . |
|
|
|
|
محسن بهاري
(1389/08/06 10:30:18) |
آفرين نقد استادانه اي بود ولي اين نقد از كيه ؟
|
|
|
|
|
|
|
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM
|