پس از مصاحبه جديد استيفن هاوکينگ فيزيکدان و کهکشان شناس برجسته بريتانيايي که به مناسبت انتشار کتاب جديد وي تحت عنوان « طرح عظيم » انجام شده بود نظرات جديد وي در زير سئوال بردن آفرينش عالم هستي توسط خدا جنجال و واکنش هاي فراواني به دنبال داشته است.
يکي از اين واکنش ها مطلبي است به قلم اريک پريست از استادان سابق رياضيات در دانشگاه سنت اندرو و از اعضاي هيئت امناي انستيتو فارادي در دانشگاه کمبريج. وي در اين مطلب که در روزنامه گاردين به چاپ رسيده مي نويسد باورهاي مدرن در مورد خدا با هدف پوشاندن شکاف ها و نقاط ضعف ها در دانش ما نيست بلکه هدف آن پاسخ دادن به سئوالات گوناگون بشر مدرن است.
اريک پريست مي افزايد حرف پروفسور هاوکينگ که مي گويد« لازم نيست خدا را آفريدگار عالم هستي دانست» ممکن است درست باشد اما منکر شدن نقش احتمالا مهم خدا توجيه پذير نيست. اين حالت کاملا تحمل واقعي است که خود خدا شرايط براي وقوع انفجار بزرگ و شکل گيري کهکشانها براساس قوانين فيزيک را فراهم کرده است.
استاد دانشگاه کمبريج در ادامه مطلب خود در روزنامه گاردين مي افزايد به عنوان يک دانشور و دانشمند ما همواره به دنبال يافتن پاسخ هاي قانع کننده به سئوالات بسيار پيچيده اي هستيم. گاه دانش ما در برابر اين سئوالات و ناشناخته هاي عالم هستي چنان ناچيز است که آدمي احساس شرم مي کند. با اين همه طرح ادعاهاي مبهم و اثبات نشده نيز نمي تواند به کنجکاوي و جستجوي علمي ما کمکي بکند.
ممکن است آنطور که دانشوران معتقدند فيزيک با تکيه بر رياضيات ملکه تمام علوم باشد ولي پاسخگوي تمام سئوالات علمي نيست. شيمي ، زيست شناسي ، رواشناسي و شاخه هاي علوم انساني نيز روش هاي خاص خود را براي تفسير و تحليل جهان دارند که معمولا مکمل فيزيک و رياضي هستند.
اريک پريست يادآوري مي کند که علوم نمي تواند به بسياري از سئوالات مهمي که در برابر انسان وجود دارد به شکل همه جانبه و دقيقي پاسخ دهد. به عنوان مثال علوم چگونه مي تواند ذات زيبايي و عشق را توضيح دهد. شايد تاريخ ، فلسفه و الهيات رشته هاي مناسب تري براي پاسخ گويي به اين نوع سئوالات هستند.
نکته اي که در اين ميان مهم است جنبه هاي مکمل پاسخگويي به اين نوع سئوالات از زواياي گوناگون است و به خصوص ارتباط بين اينکه چطور و چرا هر چيزي خلق شده يا به وجود آمده است. اگر فيزيک کهکشان به يک نظريه واحد برسد شايد در آينده پروفسور هاوکينگ و افرادي نظير وي بتوانند چگونگي پيدايش را پاسخ دهند ولي مسلما قادر نيستند که چرايي پيدايش را حل کنند.
يکي از دانشوران مثال خوبي براي تشريح اين موضوع دارد: داستان جوشيدن آب در کتري. وي مي گويد با استفاده از قوانين فيزيک مي توان به دقت توضيح داد که چطور گرما از اجاق به کتري و سپس به آب منتقل شده و آنرا به نقطه جوش مي رساند. اما چرا اين آب مي جوشد را نمي توان صرفا با فيزيک توضيح داد. شايد خانم خانه هوس چاي کرده باشد؟!
اريک پريست عضو هيئت امناي انستيتو فارادي در دانشگاه کمبريج توضيح مي دهد که درگذشته شايد خيلي از فلاسفه و اديان در توضيح جهان هستي هر کجا با سئوال يا مشکلي غير قابل توضيح روبهرو مي شدند حل آن معما را به خدا نسبت مي دادند. اصطلاحا مي توان به اين روش گفت « خداي ماستمالي ترديدها». اما در دين باوري امروزي و مدرن اين روش ديگر جايي ندارد و کسي به آن اتکا نمي کند. شايد پروفسور هاوکينگ تا همين اواخر چنين اعتقادي داشته و اکنون که براي همه سئوالات خود پاسخي نمي يابد ديگر نيازي هم به باور به نقش خدا نمي بيند.
خداوندي که بسياري از مردم و پيروان اديان به آن باور دارند « خداي ماستمالي ترديدها » نيست بلکه خدايي است به سئوالات غير علمي در مورد چرايي عالم هستي و اعجاب آن و همينطور مزاياي داشتن يک زندگي خوب پاسخ مي دهد . اين مردمان از پيشرفت هاي علمي نيز استقبال کرده و بسياري از آنها را مي پذيرند چون علوم زواياي خارق العاده ي زيبايي ، تنوع و اعجاب کهکشان و هستي را توضيح مي دهند.
اريک پريست در پايان مي نويسد هيچ کس نمي تواند ثابت کند که آيا خدا وجود دارد يا وجود ندارد اما مي شود اين سئوال را مطرح کرد و پاسخ گفت که آيا وجود خدا با تجارب شخصي هر فرد تناسب و انطباق دارد يا نه. باور و يا ناباوري به خدا به آگاهي و وجدان هر يک از ما بستگي دارد ولي براي بسياري از ماها وجود خدا يک عامل بسيار مهم در غناي زندگي و هستي ماست.