|
|
عالم Alem ...
تعداد بحث های ایجاد شده: 49
امتیاز بحث های ایجاد شده: 95
|
تعداد بازدید:
484 |
امتیاز بحث:
1 |
|
|
سيمون دوبووار " بانوي انديشمند قرن 20 " |
1389/05/01
|
|
«سيمون دوبووار» (1986-1908) بانوي متفكر، رماننويس، نمايشنامهنويس و بيوگرافينويس بلند آوازه فرانسوي. او در كنار ژانپل سارتر از تأثيرگذارترين انديشمندان قرن بيستم محسوب ميشود. عقايد و آراي او و همراهش (سارتر) بحث و جدل عمده روشنفكران چه قبل از جنگ جهاني دوم و چه پس از آن را به خود اختصاص داد. به همين مناسبت نگاهي داريم به زندگي و آثار او. «به اقرار همه، زندگي او خلاف عرف بود. نوشتههاي او دو برابر زندگياش خلاف عرف است؛ زيرا تحليلي است لجوجانه از زندگي زنانه نامتعارف.»1 نزديك به چهل سال سيمون دوبووار وانمود كرده كه زن بودن هيچ تفاوتي در زندگي ايجاد نميكند. او به مفهوم تمام، يك روشنفكر بود و نسبت به مسايل عصرش كاملاً متعهد. او با روشنفكر شدن، هويت بزرگسالي خود را بر الگوي تعارض و مخالفت عمدي قرار داده بود؛ يعني نفي قيد و بندهاي فرهنگ بورژوازي، نفي خانواده، طبقه و خصوصاً سرنوشت زنانه. سيمون دوبووار در نهم ژانويه 1908 در خانوادهاي مرفه در پاريس به دنيا آمد. كودكي شاد و سعادتآميزي را سپري كرد. پدرش به شغل وكالت اشتغال داشت و مردي بود با فرهنگ و مادرش، زني دلسوز و مهربان. سيمون خواهري هم داشت كه دلبستگي زيادي به او داشت. به اين ترتيب فضايي تنيده از آسودگي خيال، توأم با مهر و محبت، كودكي او را در بر گرفته بود و چون برادري نداشت از دختر بودن خود در شگفت نبود. از پنج سالگي به يك مدرسه كاتوليكي رفت؛ مدرسهاي كه به گفته خودش، هرگز او را اقناع نميكرد. در دوره دبيرستان، همواره شاگرد ممتاز دبيرستان دزير Desir بود. پسرعمويش كه عشق دوره نوجواني دوبووار بود، ذهن وي را به تمامي نسبت به غناي ميراث فرهنگياش بيدار كرد. دوبووار در كتاب خاطرات2 خود چنين مينويسد: «ژاك3، شاعران و نويسندگان بسياري را ميشناخت كه من هيچ درباره شان نميدانستم. همراه با او معمولاً همهمهاي دور از جهاني كه دروازههايش به روي من بسته بود به خانه ميآمد. واي كه چقدر دلم ميخواست در اين جهان كند و كاو كنم. پدر با غرور ميگفت: «سيمون ذهن مردها را دارد؛ مثل مردها فكر ميكند. اصلاً يك پا مرد است.» با اين همه با من مثل دختر بچهها رفتار ميكرد. ژاك و دوستانش كتابهاي واقعي ميخواندند و در جريان تمام وقايع روز بودند. آنها در فضايي باز و آزاد زندگي ميكردند و من محبوس كودكستان بودم.»4 به اين ترتيب دوبووار به مطالعه ترغيب شد و كتابها از عنفوان جواني، قلمرو او شدند تا ذهن كنجكاوش را سيراب كنند. در سال 1925 دوبووار ديپلم گرفت و عليرغم مخالفت خانوادهاش، حرفه معلمي را براي خود برگزيد. در همين سال در انستيتوسن ماري5 به تحصيل ادبيات و فلسفه مشغول شد. سپس به دانشگاه سوربن رفت و تا اخذ مدرك ليسانس يكسري برنامه مطالعاتي فشرده را كه شامل خواندن آثار فلاسفه مشهور همچون دكارت، كانت، برگسون، نيچه و ديگران بود در دستور كار خود قرار داد. سال 1928 به چند دليل، سالي بس مهم در زندگياش بود. نخست ليسانس خود را از سوربن گرفت و آنگاه آشنايي با ژانپل سارتر6 پيش آمد. سارتر، آندره اربو7 و پل نيزان8، سه دانشجوي فلسفه بودند كه محفلي به هم پيوسته را شكل دادند. سيمون دوبووار موفق شد به اين جمع راه يابد. ذهن خلاق دوبووار سبب شد آنها او را به جمع خود بپذيرند. دوبووار اين سالها را تا پيش از جنگ دوم جهاني، «سالهاي طلايي» عمر خود مينامد و اين، آغاز كنار هم قرار گرفتن ژان پل سارتر و سيمون دوبووار به عنوان زوجي فرهيخته بود كه تا پايان عمرشان دوام آورد. خود او ميگويد: «من و سارتر همچون پريان در دايره سحرآميز خلوت خود ميزيستيم ...»9 در سال 1931 دوبووار براي تدريس به جنوب فرانسه اعزام شد. ژان پل سارتر هم سمتي مشابه به دست آورد. سالهاي اقامت در شهرهاي مارسي و روآن، سالهايي است كه دوبووار با تمام حّديت به نوشتن پرداخت؛ رمانهاي مهمان10، خون ديگران11 و نمايشنامه دهانهاي بيهوده12 در زمره آثار دوره نخست نويسندگي سيمون دوبووار محسوب ميشوند. در آثار اين سالهاي دوبووار، يك شخصيت محوري زن، حضوري چشمگير دارد. هر يك از اين زنان به طريقي قرباني دسيسهها، سرافكندگي و تشريفات جامعه، عُرف و مناسبات پدرسالارانهاند و با دو حقيقت انكارناپذير كه ميبايست انسانها همزمان با آن مواجه شوند؛ يعني شاد بودن و هراسِ نبودن رو به رو هستند. دوبووار در اين سالها به مدد تلاش مستمر به عنوان فيلسوفي تربيت يافته در مكتب فرانسوي و وارث ميراث قدرتمند مكتب دكارت خود را به جهانيان شناساند. در سال 1936 دوبووار و نيز ژان پل سارتر، مشغول تد
|
|
|
|
|
|
نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
|
|
تاکنون نظری ارسال نگردیده است
|
|
|
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM
|