تعداد بحث های ایجاد شده: 3 امتیاز بحث های ایجاد شده: 6
سلام
توي اين قسمت هرکسي بايد مصرع دوم شعري رو که نفر قبل مينويسه از خودش بسازه و بگه حالا چه طنز چه عاشقانه ويا هرجور که بخواين
خيلي حال ميده پيشنهاد ميکنم حداقل يه پست بدين .
پس حالا من يه مصرع ميگم دومشو شما بسازين و خودتونم يه مصرع بگين که نفر بعدي بسازه از خودم اگه شروع کنم :
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند.....
دل مي رود ز دستم صاحبدلان خدا را
اي دل در اين دنياي هزار رنگ تو يکرنگي چرااااااااا
تنهايي رو صدا کن اگه ميخواي نميري
دلا تا کي در اين دنيا فريب اين وآن بيني
دلا مگه ميشه تو اين دنيا فريب اين و آن را نبيني
دل ميرود ز دستم صاحب دلان خدا را
برو ديگه من نميخوام
اسم تو رو بيارم
آخه اين شعر بود نوشتي پويا
منم بي تو کسي همدرد من نيست ...
چه بهتر که کسي هم ___ درد _____ من نيست ....
____ نيدونم چي بنويسم ... .. . !!! !! !
_____ برو ديگه من نميخوام ...................
اي دل اندر بند زلفش از پريشاني منال
اين پريشاني براي جنس بد , شامپوي اوست
منم سرگشته حيرانت اي دوست
بابا خالي بستم برو پيه کارت اي دوست
اي که از کوچه معشوقه من ميگذري ...
اي که دستت ميرسد کاري بکن
در غم فرداي من ياري بکن
منم سرگشته حيرانت اي دوست.....