هنگامي که سوخت مرکزي ستاره يا همان هيدروژن به پايان مي رسد ديگري گرماي حاصل از واکنسي وجود نخواهد داشت و اصلاحا گفته مي شود ستاره دچار رمبش(فرو ريزش) شده و مواد تشکيل دهنده ي آن به شکلي ناگهاني روي هسته ي ستاره سقوط مي کنند(البته اين عنوان براي درک بهتر اين پديده به کار مي رود) با ادامه ي اين فروريزش بخش هاي بيروني ستاره بزرگتر,سردتر و قرمزتر مي شوند و ستاره پس از گذارندن يک دوره ي نسبتا طولاني در حالت پايداري و قرار گيري در رشته ي اصلي وارد مرحله ي ناپايداري مي شود.
حال ابن ناپايداري به نوبه ي خود باعث ايجاد انبساط و انقباض هايي به صورت منظم و پي در پي خواهد شد که نمود ظاهري آن همان اصطلاح تپيدن ستاره است که خود اين تپش به صورت هاي مختلفي مشخص مي شود مانند تغييرات در نورانيت و دماي ستاره که موضوع اصلي  مبحث ستارگان متغير است
ستارگان متغير تعاريف آشنا و معيني دارند: دسته اي از ستارگان که نورانيت و در مواردي دماي آنها در دوره هاي زماني مشخصي دستخوش تغييرات غالبا نا محسوس و ندرتا محسوس براي رصدگران مي شود.اين ستارگان در يک تقسيم بندي کلي به دو دسته ي ستارگان متغيير منظم و نا منظم تفکيک مي شوند که خود ستارگان متغيير منظم شامل متغيرهاي قيفاووسي-RR  شلياقي-w  سنبله اي و...ستارگان نا منظم و نيمه منظم نيز غالبا شامل متغير هاي فوراني(کاتاکليسميک) و ستارگان شراره اي مهستند که اطلاعات جامع و کاملي درباره ي خصوصيات فيزيکي و روند تکامل آنها در مقايسه با متغيرهاي منظم در دست نيست و قسمت عمده ي تمرکز اين مقاله به بازگويي ويژگي هاي متغير هاي منظم اختصاص دارد.
قيفاووسي ها دسته اي از ستارگان متغير هستند که ازآنها با نام معروف شناساگران فاصله نيز ياد مي شود که در ادامه ي بحث به مکانيسم تعيين فاصله به وسيله اي اين اجرام به اختصار توضيح خواهيم داد.اين ستارگان نام خود را از ستاره ي دلتا-قيفاووس گرفته اند در نمودار رنگ-قدر هرتسپرونگ راسل بالاتر از قدر مطلق 1- قرار دارند.
در بررسي متغير هاي قيافاووسي که در واقع تپندگاني با قابليت تغيير پذيري زيادي هستند دو نمودار از اهميتي خاص برخوردار است:منحني نور و منحني سرعت.تعريف کلاسيک منحني نور اين است که ما در طول يک چرخه ي کامل يک قيفاووسي نمونه از نغييرات نورانيت آن يک منحني ترسيم و استخراج کنيم حال اين منحني نوري بسته به طول دوره ي تناوب متغير فرضي ما داراي شکل مشخص اما با تغييراتي ناچيز خواهد بود در حالت کلي در منحني هاي نوري يک افزايس شريع و ناگهاني به طرف ماکزيمم نورانيت و افت ناگهاني آن به سمت مي نيمم نورانيت را شاهد هستيم که البته در برخي قيفاووسي ها منحني ها شکلي متقارن به خود مي گيرند.
منحني سرعت نيز بيانگر اين واقعيت است که سرعت ستاره در زمان هاي مختلف نسبت به منحني نور آن چگونه تغيير مي کنددر واقع هنگامي که ستاره اندازه ي متوسطي دارد(انبساط و انقباض) سرعتش ماکزيمم است و هنگامي که ستاره در حالت انبساط يا انقباض باشد سرعتش حدود متمايل به صفر خواهد بود(نسبت به مرکز ستاره).
اطلاعاتي آماري پيرامون دوره ي تناوب و درخشندگي متغيرهاي قيفاووسي:
دوره ي تناوب:بين 1 تا 150 روز
بازه ي تغييرات درخشندگي:-1 تا8-
اختلاف قدر(دامنه) :2/0 تا 2
حال نوبت ه اين مي رسد تا مکانيسم تعيين فاصله به وسيله ي متغير هاي قيفاووسي را تشريح کنيم.رابطه ي دوره ي تناوب-درخندگي که اولين بار توسط خانم هنريتا ليويت دز اوايل قرن بيستم ميلادي هنگام مطالعه بر روي ابرهاي مازلاني ارائه شد کليد فهم اين مکانيسم است.اين رابطه که در چهارچوب يک نمودار آشکار مي شود اين امکان را به رصدگران مي دهد که با دانستن ميانگين قدر و دوره ي تناوب يک قيفاووسي به فاصله ي آن پي ببرند به طوري که از روي دوره ي تناوب مي توان قدر مطلق قيفاووسي را از روي نمودار به دست آورد و سپس با انجام مقايسه اي ميان قدر ظاهري و قدر مطلق و به کارگيري فرمول هاي رايج تعيين فصله بر اساس دو پارامتر قدر ظاهري و مطلق فاصله ي ستاره را برحسب پارسک محاسبه کرد.

 

 

 

 

RR هاي شلياقي نيز دسته ديگري از متغرهاي منظم هستند که تعداد آنها حتي از قيفاووسي ها نيز فراوان تر است .اين اجرام نسبتا