زندگي رسم خوشايندي
است .
زندگي بال و پري دارد
با وسعت مرگ ،
پرشي دارد اندازه عشق
.
زندگي چيزي نيست ، كه
لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود.
زندگي جذبه دستي است
كه مي چيند .
زندگي نوبر انجير
سياه ، در دهان گس تابستان است .
زندگي ، بعد درخت است
به چشم حشره .
زندگي تجربه شب پره
در تاريكي است .
زندگي حس غريبي است
كه يك مرغ مهاجر دارد.
زندگي سوت قطاري است
كه در خواب پلي مي پيچد.
زندگي ديدن يك باغچه
از شيشه مسدود هواپيماست
زندگي در کف دست من و توست
مشت نکن دستت را نکند پر نازک زندگي را بشکني
بنظر من که اگه ما بلد باشيم زندگي کنيم
زندگي قشنگه ولي خيلي از ما زندگيشون رو فقط با نفس کشيدن پر ميکنن
نه با چيزهايي که واقعا بهش علاقه داشتن