تو
از من مي گويي ؟
آري از تو مي گويم
تو که به غرور
از غروب
سان مي بيني
بي که هر عصر
کوه بداند
که اگر با انديشه ي پيشواز تو
دريا شود
به ناگاه سد مي شوي
از من مي گويي ؟
آري از تو مي گويم
تو که به شعور
در طلوع
جان مي بيني
بي که هر صبح
دريا بداند
که اگر با انديشه ي بدرقه ي تو
کوه شود
به ناگاه مي شوي
از من مي گويي /
آري از تو مي گويم