BOSS Boss


تعداد بحث های ایجاد شده: 189
امتیاز بحث های ایجاد شده: 608

تعداد بازدید: 467
امتیاز بحث: 3

×× نظريه دکتر حسابي ××
1388/04/13


عنوان : نظريه دکتر حسابي
تهيه و تنظيم : شاهين افتخاري
منبع : yahoo wiki groups


پروفسور حسابي چند نظريه مهم در علم فيزيک داشتند که مهم ترين و آخرين آن ها نظريه بي نهايت بودن ذرات بود , در اين ارتباط با چندين دانشمند اروپايي مکاتبه و ملاقات مي کنند و همه آنها توصيه مي کنند که بهتر است که بطور مستقيم با دفتر پروفسوراينشتن تماس بگيرد بنابراين ايشان نامه اي همراه با محاسبات مربوطه را براي دفتر ايشان در دانشگاه پرينستون مي فرستند بعد از مدتي ايشان به اين دانشگاه دعوت ميشوند و وقت ملاقاتي با دستيار اينشتن برايشان مشخص ميشود پس از ملاقات با پروفسور شتراووس به ايشان گفته مي شود که براي شما وقت ملاقاتي با پروفسور اينشتن تعيين مي شود که نظريه خود را بصورت حضوري با ايشان مطرح کنيد. پروفسور حسابي اين ملاقات را چنين توصيف مي کنند: وقتي براي اولين باربا بزرگترين دانشمند فيزيک جهان آلبرت اينشتن روبه رو شدم ايشان را بي اندازه ساده , آرام و متواضع يافتم و البته فوق العاده مودب و صميمي! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش , به انتظار من نشسته بود و وقتي من وارد شدم با استقبالي گرم مرا به دفتر کارش برد و بدون اينکه پشت ميزش بنشيند کنار من روي مبل نشست , نظريه خود را در ارتباط با بي نهايت بودن ذرات براي ايشان توضيح دادم ، بعد از اينکه نگاهي به برگه هاي محاسباتي من انداختند ، گفتند که ما يکماه ديگر با هم ملاقات خواهيم کرد يکماه بعد وقتي دوباره به ملاقات اينشتن رفتم به من گفت : من به عنوان کسي که در فيزيک تجربه اي دارم مي توانم به جرات بگويم نظريه شما در آينده اي نه چندان دور علم فيزيک را متحول خواهد کرد باورم نمي شد که چه شنيده ام , ديگر از خوشحالي نمي توانستم نفس بکشم , در ادامه اما توضيح دادند که البته نظريه شما هنوز متقارن نيست بايد بيشتر روي آن کار کنيد براي همين بهتر است به تحقيقات خود ادامه دهيد من به دستيارم خواهم گفت همه امکانات لازم را در اختيار شما بگذارند, به اين ترتيب با پي گيري دستيار و ارسال نامه اي با امضا اينشتن، بهترين آزمايشگاه نور آمريکا در دانشگاه شيکاگو، باامکانات لازم در اختيار من قرار دادند و در خوابگاه دانشگاه نيز يک اتاق بسيار مجهز مانند اتاق يک هتل در اختيار من گذاشتند , اولين روزي که کارم را در آزمايشگاه شروع کردم و مشغول جابجايي وسايل شخصي بر روي ميزم و کشوهاي آن بودم , متوجه شدم يک دسته چک سفيد که تمام برگه هاي آن امضا شده بود در داخل يکي از کشوها جا مانده است , بسرعت آن را نزد رئيس آزمايشگاه بردم و مسئله را توضيح دادم , رئيس آزمايشگاه گفت اين دسته چک جا نمانده متعلق به شما است که تمام نيازمنديهاي تحقيقاتي خود را بدون تشريفات اداري تهيه کنيد اين امکان براي تمام پژوهشگران اين آزمايشگاه فراهم شده است , گفتم اما با اين روش امکان سواستفاده هم وجود دارد؟ او در پاسخ گفت درصد پيشرفت ما از اين اعتماد در مقابل خطا هاي احتمالي همکاران خيلي ناچيز است بعد از مدتها تحقيق بالاخره نظريه ام آماده شد و درخواست جلسه دفاعيه را به دانشگاه پرينستون فرستادم و بالاخره روز دفاع مشخص شد , با تشويق حاضرين در جلسه , وارد سالن شدم و با کمال شگفتي ديدم اينشتن در مقابل من ايستاد و ابراز احترام کرد و به دنبال او ساير اساتيد و دانشمندان هم برخواستند , من که کاملا مضطرب شده و دست وپاي خود را گم کرده بودم با اشاره اينشتن و نشتستن در کنار ايشان کمي آرام تر شده، سپس به پاي تخته رفتم شروع کردم به توضيح معادلات و محاسباتم و سعي کردم که با عجله نظراتم را بگويم که پروفسور اينشتن من را صدا کرده و گفتند که چرا اينهمه با عجله ؟ گفتم نمي خواهم وقت شما و اساتيد را بگيرم ولي ايشان با محبت گفتند خيرالان شما پروفسور حسابي هستيد و من و ديگران الان دانشجويان شما هستيم و وقت ما کاملا در اختيار شماست آن جلسه دفاعيه براي من يکي از شيرين ترين و آموزنده ترين لحظات زندگيم بود من در نزد بزرگت


نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
BehNaz Jo0n (1388/04/24 15:48:27)
خيلي جالب بود مرسي نريمان جوون


UnExPected Error Blue Screen (1388/04/13 14:4:44)
نميخوام بگم كه گريم گرفت امّا فوق العاده بود
جدا عالي بود

اميدوارم احمد هم بتونه از اينجور پيامها بزاره


 1  
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com | TCOM