گر بوسه مي خواهي
گر بوسه مي خواهي بيا، يک نه دو صد بستان برو
اين جا تن بي جان
بيا، زين جا سراپا جان برو
صد بوسه ي تر بَخْشَمَت، از بوسه بهتر
بَخْشَمَت
اما ز چشم دشمنان، پنهان بيا، پنهان برو
هرگز مپرس از راز من، زين
ره مشو دمساز من
گر مهربان خواهي مرا، حيران بيا حيران برو
در پاي عشقم جان
بده، جان چيست، بيش از آن بده
گر بنده ي فرمانبري، از جان پي فرمان برو
امشب
چو شمع روشنم، سر مي کشد جان از تنم
جان ِ برون از تن منم، خامُش بيا سوزان
برو
امشب سراپا مستيم، جام شراب هستيم
سرکش مرا وَزْکوي من افتان برو؟ خيزان
برو
بنگر که نور حق شدم، زيبايي ي مطلق شدم
در چهره ي سيمين نگر، با جلوه ي
جانان برو.