ورود
خنده !!!
?منصور? ♣♣♣
تعداد بحث های ایجاد شده: 5
امتیاز بحث های ایجاد شده: 12
تعداد بازدید:
505
امتیاز بحث:
2
شعر و خنده
1387/11/02
هرکه شعر خنده دار بلده بگه
نظرات کاربران
ترتیب نظرات: جدیدترین به قدیمی ترین
SiNA Hp
(1389/10/24 23:25:48)
گفتم:كجاست ليلي؟ مشغول دلربايي؟ / گفتا: شده ستاره در فيلم سينمايي
امير
(1388/11/30 12:8:49)
سيبيله باباي خودت مي چرخه
فرهـــــــاد ...
(1388/11/01 18:59:58)
فلفل نبين چه ريزه سيبيله بابات ميچرخه؟
?منصور? ♣♣♣
(1387/11/03 9:29:21)
وصف الحال آقايان
پس از مرگ همسرشان !
مـــــردها کاين گريه در فقدان همســــــــر مي کنند
بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر مي کنند !
خاک گورش را به کيسه ، سوي منزل مـــي برند !
دشت داغ سينـــــه ي خـــــود ، لاله پرور مي کنند
چون مجانين !خيره بر ديوار و بر در مــــــي شوند
خاک زير پاي خود ، از گريه ، هــــــي ! تر مي کنند
روز و شب با عکــس او ، پيوسته صحبت مي کنند
ديده را از خون دل ، درياي احمــــــــر مــــي کنند !
در ميان گريه هاشان ، يک نظر ! با قصد خيــــــر !!
بر رخ ناهيـــــــد و مينـــــــــا و صنــــــوبر مي کنند !
بعدٍ چنــــــدي کز وفات جانگــــــــداز ! او گذشـــت
بابت تسليّت خـــــــود ! فکــــر ديگــــــر مـــي کنند
دلبري چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
جانشيـــــــــن بي بديل يار و همســـــــر مي کنند
کـــــــــج نينديشيد !! فکــر همســـــــر ديگر نيَند !
از براي بچـــه هاشان ، فکر مـــــــادر مـــي کنند
?منصور? ♣♣♣
(1387/11/02 20:25:13)
اي يار به جهنم که مرا دوست نداري
از عشق تو هرگز نکنم گريه و زاري
اگر روزي بري و ياري بگيري
الهي تب کني فرداش بميري
الهي سرخک و اريون بگيري
تب مالت و فشار خون بگيري
اگر بردي ز اينها جان سالم
الهي درد بي درمون بگيري
?منصور? ♣♣♣
(1387/11/02 20:13:38)
نيمه شب پريشب گشتم دچار كابوس/ ديدم به خواب حافظ توي صف اتوبوس
گفتم: سلام حافظ گفتا عليك جانم / گفتم: كجا روي؟ گفت والله خود ندانم
گفتم: بگيرفالي گفتا نمانده حالي / گفتم: چگونهاي؟ گفت در بند بي خيالي
گفتم: كه تازه تازه شعر وغزل چه داري ؟ / گفتا: كه ميسرايم شعر سپيد باري
گفتم: زدولت عشق گفتا كه : كودتا شد / گفتم: رقيب! گفتا: او نيز كله پا شد
گفتم:كجاست ليلي؟ مشغول دلربايي؟ / گفتا: شده ستاره در فيلم سينمايي
گفتم: بگو زخالش، آن خال آتش افروز؟ / گفتا: عمل نموده، ديروز يا پريروز
گفتم: بگوزمويش گفتا كه مش نموده / گفتم: بگو ز يارش گفتا ولش نموده
گفتم: چرا؟چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟ / گفتا: شديد گشته معتاد گرد و افيون
گفتم: بگو زساقي حالا شده چه كاره؟ / گفتا: شدست منشي در دفتر اداره
گفتم: بگو ز زاهد آن رهنماي منزل / گفتا: كه دست خود را بردار از سر دل
گفتم: ز ساربان گو با كاروان غمها / گفتا: آژانس دارد با تور دور دنيا
گفتم: بگو ز محمل يا از كجاوه يادي / گفتا: پژو، دوو، بنز يا گلف نوك مدادي
گفتم كه: قاصدت كو آن باد صبح شرقي / گفتا: كه جاي خود را داده به فاكس برقي
گفتم: بيا ز هدهد جوييم راه چاره / گفتا: به جاي هدهد، ديش است و ماهواره
گفتم: سلام ما را باد صبا كجا برد؟ / گفتا: بلوکه کرده ديروز يا پريروز
گفتم: بگو ز مشك آهوي دشت زنگي / گفتا كه: ادكلن شد در شيشههاي رنگي
گفتم: سراغ داري ميخانهاي حسابي / گفت: آنچه بود از دم گشته كبابي
گفتم: بيا دوتايي لب تر كنيم پنهان/ گفتا: نميهراسي از چوب پاسبانان
گفتم: شراب نابي تو دست و پا نداري؟ / گفتا: كه جاش دارم وافور با نگاري
گفتم: بلند بوده موي تو آن زمانها / گفتا: به حبس بودم از ته زدند آنها
گفتم: شما و زندان حافظ مارو گرفتي؟ / گفتا: نديده بودم هالو به اين خرفتي
1
تمام حقوق برای سایت Tamoochin.com محفوظ است
©2024 Tamoochin.com |
TCOM