جملات کوتاه عاشقانه
_به دنبال واژه اي ميگردم! تا قلمم راسيراب کنم واين آخرين شايد هم آغازي براي فرداييست که هنوز در راه نيست و کاغذهاي مچاله شده ي زباله دان گواه به اين راز دارند و اين آيينه خسته تر از هميشه زير غباري از دور تنها تصوير مرا بدونه هيچ واژه اي به سکوت فرياد مي زند امروز غبارت را به باد مي دهند
_هرگز نديدم بر لبي لبخند زيباى تورا / هرگز نمى گيرد کسى در قلب من جاى تورا
_گل نيست چنين سرکش و رعنا که تويي/ مه نيست بدين گونه فريبا که تويي/ غم برسر غم ريخته آن جا که منم/ دل برسردل ريخته آنجا که تويي
_زندگي دفتري از خاطر هست. يک نفر در شب کم، يک نفر در دل خاک، يک نفر همدم خوشبختي هاست، يک نفر همسفر سختي هاست، چشم تا باز کنيم عمرمان ميگزرد ما همه همسفريم
_اوني که يار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمي داد دل به هر کس نمي داد، دل مي گفت مقدسه عشق اون برام بسه ،از نگاش نفهميدم که دروغ وهوسه، غصه خوردن نداره ،گريه کردن نداره، به يه قلب بي وفا دل سپردن نداره، آخر قصه چي شد، قلب اون مال کي شد اون که از من پر گرفت چي مي خواستيم وچي شد، اوني که مال تو بود اگه لايق تو بود تورو تنها نمي ذاشت، با خودت جا نمي ذاشت... اوني که يار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمي داد دل به هر کس نمي داد
_خوشا دردي که درمانش تو باشي خوشا راهي که پايانش تو باشي خوشا چشمي که رخسار تو بيند خوشا ملکي که سلطانش تو باشي خوشا آن دل که دلدارش تو گردي خوشا جاني که جانانش تو باشي مشو پنهان از آن عاشق که پيوست همه پيدا و پنهانش تو باشي براي آن به ترک جان بگويد دل بيچاره تا جانش تو باشي
_اگر سهم من از اين همه ستاره فقط سوسوي غريبي است، غمي نيست. همين انتظار رسيدن شب برايم کافيست